سلامتی روح وروان

در حالی که ما کاملاً نسبت به اهمیت سلامت جسم خودآگاه هستیم اما سلامت روحی و روانی خود را زیاد جدی نمی‌گیریم.
چرا جسممان را ارزشمندتر از ذهنمان می‌دانیم؟

دردهای احساسی و عاطفی مانند احساس گناه، از دست دادن، شکست، پذیرفته نشدن و تنهایی می‌تواند تأثیرات مخربی بر زندگی ما داشته باشد. باید آگاه باشیم که اگر زخم‌های روحی خود را درمان نکنیم، روزی این زخم‌ها عفونت خواهند کرد و حتی باعث نابودی‌مان خواهند شد.

در این خصوص گای وینچ، نویسنده و روانشناس، در یکی از سخنرانی‌هایی که در TED انجام داده است به خوبی توضیح می‌دهد که چگونه می‌توان با استفاده از تکنیک‌ها و روش‌های علمی ثابت شده، دردهای روحی خود را التیام ببخشیم.

در این بخش خلاصه‌ای از سخنرانی‌ جذاب و تأمل‌برانگیز او را آماده کرده‌ام با این امید که بتواند برای شما در جهت تجربه‌ی یک زندگی آگاهانه، مفید واقع شود.

ما همه می‌دانیم که چگونه از جسممان نگهداری کنیم و چگونه برای بهداشت دهان و دندانمان عمل کنیم. ما این را از زمانی که پنج‌ساله هستیم می‌دانیم؛ اما ما درباره سلامتی روح و روانمان چه می‌دانیم؟ ما به کودکانمان درباره بهداشت روان و عواطف چه چیزی یاد می‌دهیم؟ چطور زمان بیشتری را برای مراقبت از دندانمان نسبت به روانمان اختصاص می‌دهیم؟ چرا سلامت جسم، برای ما بسیار مهم‌تر از سلامت روان است؟

صدمات بر روح و روان ما بسیار پایدارتر از صدمات بر روی جسم ما هستند، صدماتی مانند شکست، پذیرفته نشدن و یا تنهایی؛ و اگر آن‌ها را نادیده بگیرید بدتر خواهند شد و می‌توانند روی زندگی ما اثرات بسیار مخربی داشته باشند. درحالی‌که تکنیک‌های علمی ثابت شده‌ای وجود دارد که با آن‌ها می‌توانیم صدمات روحی و روانی را که بر ما واردشده است را درمان کنیم، حتی به ذهنمان هم خطور نمی‌کند که باید این کار را انجام دهیم اغلب در این شرایط گفته می‌شود احساس افسردگی می‌کنید؟ خودت را تکان بده این فقط توی ذهن توست. آیا می‌توانید تصور کنید که این را به کسی که پایش شکسته است بگویید: بلند شو و راه برو: این فقط پای تو است.
دیگر وقت آن رسیده که ما این فاصله بین سلامت روح و روانمان را با سلامت جسم، کم کرده و آن‌ها را با هم یکسان و برابر کنیم.

تنهایی زخم بسیار عمیق روحی و روانی ایجاد می‌کند؛ یکی از چیزهایی که ادراک و تفکر ما را از بین می‌برد. این باعث می‌شود که ما باور کنیم که اطرافیانمان کمتر از آنچه واقعاً هستند نسبت به ما کم‌توجه‌اند و از اینکه با دیگران ارتباط برقرار کنیم نگران باشیم؛ زیرا که خودتان را آماده عدم پذیرش و اندوه کرده‌اید؛ اندوهی که در قلبتان وجود دارد و بیشتر از حد تحمل شما است .

اما تنهایی معنایی صرفاً ذهنی دارد. این بستگی به‌تنهایی که شما احساس می‌کنید دارد، تنهایی عاطفی و یا تنهایی در ارتباط اجتماعی باکسانی که در اطراف شما هستند.

مطالعات زیادی در مورد تنهایی شده و این وحشتناک است. تنهایی مزمن احتمال مرگ زودرس شمارا ۱۴ درصد افزایش می‌دهد. تنهایی عامل چربی و فشارخون بالا می‌شود و حتی عملکرد سیستم ایمنی بدن را از بین می‌برد و شمارا در مقابل انواع بیماری‌ها ضعیف و شکننده می‌کند.

در حقیقت، دانشمندان به این نتیجه رسیده‌اند که تنهایی مزمن خطرات قابل‌توجهی در سلامت طولانی‌مدت و طول عمرتان در بردارد؛ همان‌طور که کشیدن سیگار خطرناک هست. حال‌آنکه بر روی پاکت سیگار گفته‌شده، این ممکن است شمارا بکشد؛ اما تنهایی چنین هشداری را به ما نخواهد داد. به همین دلیل بسیار اهمیت دارد که ما سلامت روانی را در اولویت قرار دهیم.

شکست نیز مانند این عمل می‌کند. در حقیقت، ما همه دارای مجموعه‌ای از پیش‌فرض‌های احساسی و عاطفی هستیم؛ هر زمان با شکست و ناکامی روبرو می‌شویم آن‌ها در ما بروز می‌کنند. آیا آگاه هستید که واکنشتان نسبت به شکست چیست؟

ما باید آگاه باشیم؛ زیرا اگر ذهن شما تلاش کند که شمارا متقاعد کند که برای انجام کاری ناتوان هستید و آن را باور کنید شما احساس ناامیدی می‌کنید و خیلی زود دست از تلاش می‌کشید؛ یا حتی اصلاً تلاشی برای آن نمی‌کنید. به همین دلیل، عملکرد خیلی از افراد پائین تر از توانایی واقعی آن‌هاست؛ زیرا یک جایی در طول مسیر، گاهی تنها یک شکست، آن‌ها را متقاعد کرده که نمی‌توانند موفق شوند و آن‌ها آن را باور کرده‌اند.

نظر و ذهن ما زمانی که نسبت به چیزی متقاعد شدیم سخت است که تغییر کند؛ بنابراین شاید خیلی طبیعی باشد که روحیه شما ضعیف شود و شکست پس از شکست داشته باشید؛ اما شما نباید به خودتان اجازه دهید که متقاعد شده و فکر کنید که توانایی لازم برای موفقیت را ندارید.

باید بااحساس ناامیدی و درماندگی بجنگید. باید کنترل موقعیت را در دست بگیرید و باید چرخه منفی را قبل از اینکه شروع شود بشکنید.

ذهن و احساس ما، دوستان قابل‌اعتمادی نیستند آن‌طور که ما فکر می‌کردیم که باشند. آن‌ها بیشتر مثل یک دوست واقعاً بدخلق هستند که می‌توانند در یک دقیقه حمایتگر بوده و در دقیقه بعد بسیار ناخوشایند باشند. پس بهتر است که ذهن و نظر‌مان را تغییر دهیم

همه ما پس از پذیرفته نشدن در مورد اشتباهات وکاستی‌هایمان فکر می‌کنیم؛ آنچه آرزو می‌کنیم که باشیم و آنچه آرزو می‌کنیم که نباشیم. ما روی خودمان اسم می‌گذاریم. چون عزت‌نفس و شخصیتمان جریحه‌دار شده است. چرا ما می‌خواهیم این را بیشتر جریحه‌دار و بدتر کنیم؟ ما آسیب بدنی را به‌طور عمدی بدتر نمی‌کنیم. ما برای بازوی بریده‌مان تصمیم نمی‌گیرم و بگویم، می‌دانم! قصد دارم که چاقو را بردارم و ببینم چقدر عمیق‌تر می‌توانم آن را ببرم
اما ما این کار را برای صدمات و آسیب‌های روحی و روانی انجام می‌دهیم. چرا؟

به دلیل سلامت روانی و عاطفی ضعیف؛ زیرا ما به ‌سلامت روحی و روانی‌مان اولویت نمی‌دهیم. ما بر اساس ده‌ها مطالعه انجام‌شده به این نتیجه رسیدیم که افراد دارای عزت‌نفس پایین در مقابل اضطراب و تشویش، شکننده‌تر هستید و همین امر باعث می‌شود تا شکست و پذیرفته نشدن، آسیب بیشتری بزند و زمان بیشتری طول می‌کشد تا آن‌ها بهبودی پیدا کنند؛ بنابراین وقتی پذیرفته نمی‌شوید، اولین کاری که باید بکنید این است که عزت‌نفس و احترام به خودتان را بازنگری کنید، نه به کلوپ جنگجویان بپیوندید و نه به خودتان آسیب برسانید.

هنگامی‌که از نظر عاطفی درد می‌کشید، با خودتان مانند یک دوست رفتار کنید همان‌طور که از یک دوست خوب انتظار می‌رود. ما باید رفتارهای غیرسالم روانی خودمان را بیابیم و تغییر دهیم. یکی از عادات غیرسالم روانی ما نشخوار فکری است. بدین معنا که یک‌چیز را بارها و بارها می‌جوید. هنگامی‌که رئیستان سر شما فریاد می‌زند، یا پرفسور کاری می‌کند که شما احساس کودن بودن در کلاس بکنید و یا دعوای شدیدی با یک دوست داشتید و شما نمی‌توانید تکرار این موضوع را در ذهنتان متوقف کنید، گاهی برای هفته‌ها این ادامه می‌یابد. نشخوار فکری در مورد حوادث ناخوشایند به‌راحتی می‌تواند تبدیل به یک عادت شود و این بسیار پرهزینه است؛ زیرا شما درواقع با صرف زمان زیاد، تمرکز بر روی موضوع ناراحت‌کننده و فکر منفی، خود را در معرض خطر قابل‌توجهی قرار می‌دهید؛ خطراتی مانند افسردگی عمیق، الکلی شدن، یا اختلال در خوردن و حتی بیماری‌های قلبی و عروقی

تمرین: مطالعات به ما می‌گویند که دو دقیقه قطع فکر کردن و حواس‌پرتی، برای شکستن نیاز به نشخوار فکری در این لحظه کافی است؛ و هرگاه فکر ناراحت‌کننده منفی به ذهنتان رسید، خودتان را مجبور به توجه و تمرکز به چیز دیگری کنید تا این نیاز رفع شود.

شما با انجام دادن کاری هنگامی‌که تنها هستید، با تغییر در واکنش‌هایتان نسبت به شکست، حفاظت از عزت‌نفس و احترام به خودتان و با شکست دادن افکار منفی، تنها زخم‌ها و آسیب‌های روحی و روانی خود را درمان نمی‌کنید، بلکه انعطاف‌پذیری عاطفی و احساسی را در خود ایجاد کرده و رشد می‌کنید. صدسال پیش، مردم بهداشت شخصی را شروع کردند و نرخ امید به زندگی تنها طی یک دهه پنجاه سال افزایش یافت. کیفیت زندگی ما می‌تواند به‌شدت تغییر کند. تنها اگر ما به بهداشت روانی‌مان اهمیت دهیم.
آیا می‌توانید تصور کنید که جهان چگونه خواهد بود؛

اگر همه ازلحاظ روانی سالم‌تر بودند؟

اگر همه کمتر احساس تنهایی و افسردگی می‌کردند؟

اگر مردم می‌دانستند که چگونه بر شکست غلبه کرده و از آن عبور کنند؟

اگر آن‌ها احساس بهتری از خودشان داشته و قدرت بیشتری داشتند؟

اگر آن‌ها شادتر و به دلیل رشد توانایی‌شان راضی‌تر بودند؟

تنها اگر شما آگاه شوید و چند مورد ساده از عاداتتان را تغییر دهید، این جهانی خواهد بود که همه ما می‌توانیم در آن زندگی کنیم.
برگرفته از سایت سبز روشن

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.