نقش رسالت زنان عاشورایی

سره نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود                                                   کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود

چهره سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ                                                پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود

چشمه فریاد مظلومیت لب تشنگان                                                          در کویر تفته جا می ماند اگر زینب نبود

شاید در مرحله  ی اول این طور به نظر بیاید که نقش رسالت و رساندن پیام الهی بر عهده ییامبران و ایمه اطهار علیه السلام می باشد و یا اینکه حداقل خارج از وظیفه ی زن است.

ولی در صحنه ی عاشورا به خوبی دیده می شودکه برترین نقشی که زنان ایفا کردند نقش رسالت بود بعد از واقعه عاشورا چه هنگامی که زنان در اسارت به سر می بردند و چه بعد از آن که وارد مدینه شدند آنان حوادثی که دیده بودند و هدف و قیام امام علیه السلام را برای همه شرح می دادند و آنها را آگاه می کر دند و این همان آموزش انسانی است که در بحثهای گذشته از آن سخن به میان آمد

برای اثبات نقش آفرینی رسالت زنان همین دو واقعه ی تاریخی کافی است که آنا ن ا ولاً در پایان اسارتشان باعث رسوا کردن دشمن و هوشیار کردن مردم شدند تا آنجایی که یزید از ترس شورش مردم همه ی تقصیرات را به گردن ابن زیاد انداخت و حتی برای امام علیه السلام و یارانش مراسم عزاداری به پاکردو ثانیاً با ورود به مدینه نبز؛مردم را آگاه ساختند به گونه ای که  اولین قیام و مخالفت برعلیه حکومت یزید در شهر مدینه رخ دادهمان مدینه ای که به قول مقام معظم رهبری:ابتدا پایگاه تشکیل حکومت اسلامی بود وبعد از مدتی به بهترین مرکز موسیقی دانان وآوازه خوانان و معروف ترین رقاص ها تبدیل شده بود تا آنجایی که وقتی در در بار شام می خواستند مغنیان را خبر کنند از مدینه آوازه خوان ونوازنده می آوردند،

نقش بندگی زنان عاشورایی

«انسان برای رسیدن به کمال لایق خود،چارهای جز این ندارد که تسلیم قانون الهی باشد.این قانون مجموعه ی کاملی است که با بر نامه های حیات بخش خود،تمام زوایای زندگی انسان را روشن می نماید،زیرا قانون گذار آن،هر چه براساس مصلحت مردم است،همچون طبیب معالج،راههای صلاح و فساد،خیر و شر را تعیین فرموده است.

بنده ی واقعی خدا و دیندار واقعی کسی است که از تمام اوامر الهی بی چون و چرا اطاعت نماید،آنها را صمیمانه به کار ببندد و از نواهیش بی قید و شرط اجتناب کند و تمام سعیش این باشد که در این آزمون فایق شود،زیرا او تنها ضامن سعادت و نیکبختی را چیزی جز بندگی حق نمی داند.»(محسن کتابچی،آیین زندگی از دیدگاه امام رضا علیه السلام،ص27)

در طول تاریخ زندگانی بشر،اشتباه های فراوانی در پرستش صورت گرفته است.انسان ها موجوداتی را پرستیده اند که آفریدگارآنان نبوده است.در قرآن کریم،عبادت و پرستش غیر خدا عبادت طا غوت نامیده می شود و دلیل این گمراهی را بی تدبیری و استفاده نکردن ازخرد می داند.خداوند گمراهان رابه تفکر فرامی خواند و از تقلید محض و بدون دلیل از پدران باز می دارد.(انبیاء،52-53)

بندگی آگاهانه،درک مرتبه ی بی مقدار  و شأن بی نهایت خداوندی را به دنبال دارد که باعث  تعظیم ناخود آگاه انسان در برابر آآفریدگارجهانیان می شود لیکن گروهی که ایمان به خدا ندارند و بنده ی دنیا و هوای نفس خود هستند،فقط زمانی  که روز گار به کام آنان است،خدا را بنده اند؛اما آن گاه که به گمان خود شان کم تر ازسهمشان  به آنان برسد،از او رو می گر دانند

شاید راز اعطای کنیه ابا عبد الله به حضرت امام حسین علیه السلام از سوی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و خداوند متعال به این دلیل باشد که ایشان بند ه ی خالص حق بود و در روز عاشورا کمال عبودیت را در عرصه گیتی به نمایش گذاشت و برترین عبادت را انجام داد و قهر مان میدان بندگی ذات اقدس الا هی شد.زیرا حقیقت عبودیت همان گسستن از خلق و پیوستن به خالق است که در حماسه ی شور انگیز کربلا نمایان شد»(مجید حیدری فرد،مدرسه ی عشق حسینی،ص124)

یاران امام حسین علیه السلام نیز ایشان را اسوه قرار داده و عبودیت خود را در برابرحق تعالی به نمایش گذاشتند در این نبرد حق علیه باطل نقش زنان هم جلوه گری خاصی می کند نمونه بارز بندگیشان؛صبرو پایداری آنان در این مسیرو راضی به آن چه برای آنان مقدر شده و شکوه بی تابی نکردن می باشدآنان در حین صبرو مقاومت ،[بااینکه در آن روز مصیبتها و سختیها بیداد می کرد]باعث روحیه بخشی و آموزش صبر و پایداری به یکدیگر،حتی رزمندگان نیز می شدند.

«در رأس این زنان به حضرت زینب سلام الله علیها می توان اشاره کردکه هم دلگرمی به امام حسین علیع السلام می دادند و هم با حضور ایشان ،امام علیه السلام از وضعیت حرم خود اطمینان داشتند»(برگرفته از سایت هم میهن)

نمونه بندگی دیگرزنان ،عفت ورزی ایشان وانجام تکالیف الهی که بر دوش آنان نهاده شدهاست  می باشد .در صحنه ی عاشورا،زنان در اوج فشارومصیبتها،بیش از هر مورد دیگری به عفت ورزی توجه داشتند البته منظور از عفت ورزی توجه به منظومه عفت است و حجاب یکی از اجزای عفت ورزی است که لاز م است وجود داشته باشد اما در کنار آن عناصر دیگری مانند؛عدم تبرج،عدم اختلاط،توجه به محتوای صحبت با مردان و آهنگ کلام و شیوه ی راه رفتن وجود دارد.

ویا نمونه دیگر از بندگی زنان عاشورایی را می توان دفاع ازامام زمان و حق ولایت امامشان  نام برد. که از این دسته زنان فراوان در صحنه عاشورا وحتی قبل و بعد از آن هم دیده می شود الگوی مشهور آن را می توان همسر عمر بن جناده یا به روایتی همسر مسلم بن جناده نام برد با اینکه همسرش تازه در کربلا شهید شده بود رو به پسرش کرد و گفت:«ای پسرک من بیرون برو و نزد پسر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم جهاد کن امام حسین علیه السلام فرمودند:پدر این جوان تازه کشته شده است و شاید مادرش از خروج او راضی نباشد.آن جوان گفت:مادرم امر به خروج فرمود.آن گاه به میدان رفت و قویترین رجزها راد مورد ولایت خواند (که این  نمونه ی تربیت ولایت مداری را نشان میدهد)و پس از مدتی توسط دشمن شهید شد.دشمن سر وی را به سوی مادرش پرناب کرد.مادر سر او را برداشت (وتکان داد)چنانکه برای او لا لایی کودکی می خواند.گفت:ای پسرک من کار خوبی کاردی.ای مایه ی خرمی دل و روشنی چشم من!و سپس سر را به جانب یکی ازدشمن پرتاب کرد و او را کشت آن گاه  عمود خیمه را کند و بر آنان تاخت و دو نفر را کشت اما م حسین علیه السلام به او امر بازگشت دادند واو بازگشت.»(شیخ عباس قمی ،نفس المهموم،ص152)وبسیاری از نمونه های بندگی دیگر که فراوان است و با کمی تأمل در نهضت عاشورا و عملکرد زنان در آن می توان به آن پی برد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نقش زن در حماسه عاشورا

واقعه عاشورا،تجلی گاه نبرد حق وباطل و سرزمین کربلا ،وادی عشق و معرفت بزرگ مردان وزنانی است که همواره درس آزادگی و مردانگی به ما داده،و سرمشق و الگوی ما بوده اند.

شاید اگر صحنه عاشورا تنها محل عشق بازی مردان جنگی با معبود بود الگویی برای زنان و نوجوانان و کودکان باقی نمی ماند در صورتی که می بینیم در صحنه ی عاشورا هر قشر و گروه هستند از کودک شیر خوار گرفته تا پیرمرد نود ساله. همچنین در میان زنان نیز هر گونه ای از زن آمده؛

خواهری در اشتیاق برادر،مادری همراه با فرزند برومند خود،تازه عروسی به د نبال همسر،دخترانی در کنار پدر

و در این صحنه به صورت آشکار دیده می شود که هرکدام از آنها نقش خود را به خوبی انجام می دهند.

نقش عاشقی:

انسان به گونه ای آفریده شده است که به صورت گروه های مختلف ملی و قبیله ای در آمده است یعنی دارای یک زندگی اجتماعی که؛براساس روابط انسانها با یکدیگر است.،می باشد چرا که به وسیله رابطه بر قرار کردن با دیگران می تواند نیازهای خود را اعم از مادی و معنوی تأمین کند. نمونه ی بارز این زندگی اجتماعی ،از قبیل زندگی خانوادگی است.

در مورد زنانی که در صحنه ی عاشورا حضور داشتند بی انصافی است اگر بگوییم آنان میل و نیازی به مردان زندگی خود نداشتند به همین دلیل آنان را رهسپار میدان جنگ و تشویق به دفاع از امام زمان خود کردند در حالی که در نمونه های رفتاری  وصحبتهایشان [در سندهای تاریخی معتبر]عشق و محبت آنها نسبت به یکدیگر نشان داده شده است .

آنان در عین عاشقانه زندگی کردن با عزیزانشان و مورد محبت واقع شدن از طرف آنها که هین یک نیازمادی است از این نیاز خود گذشتند و آن را فدای اسلام کردند.

و این یعنی اینکه آنه نیازهای معنوی ولذتهای معنوی و بالا خره حیات معنویشان را اصل دانسته و برنیازها و لذتها وحیات مادیشان ترجیح دادند و این امر در انسان صورت نمی گیرد مگر اینکه او از آگاهی و آموزش انسانی کامل بر خور دار باشدو با الطبع این سخن ،جامعه نیز می تواند این گونه باشدکه؛د«ر جامعه هایی که تازه تشکیل شده اند نیازهای مادی بیش از نیازها ی معنوی حکومت دارد.ولی به هر اندازه نیازهای معنوی ارزش و تقدم پیدا کنند و به صورت هدف ا  نسانی در آیند نبازهای مادی را تحت الشعاع قرار داده و آنها را در حد وسیله ای برای رسیدن به نیلزهای معنوی قرا رمی دهند.»(مطهری،جامعه و تاریخ،ج5)

ولی متأسفانه در جامعه ای که امام حسین علیه السلام و یارانش زندگی می کردند مردم اینگونه نبودند تنها تعداداندکی از مردان وزنان بودند که به این باور رسیده بودند در نتیجه خود را فدا کردند تا نه تنهاالگو و نمونه ای  برای مردان وزنان زمان خود بلکه برای همه تاریخ قرار گیرند.

زنان مجاهد در حماسه عاشورا علاوه بر اینکه عاشقانه زندگی کردن با عزیزانمان و چگونگی رفتار با آنان را چه شوهر چه پدر و یا برادررا به ما می آموزند در کنار آن ،از آنان گذشتن وهمه چیز را فدای اسلام کردن نه فقط جان خویش را به ما نشان میدهند چرا که گاهی عزیزان انسان از جان او نیز برایش عزیزترند.

زن در نگاه اسلام

زنان در طول تاریخ از نظر منزلت و ایفای نقش در جامعه،به سه دسته تقسیم می شوند:

الف-زنانی که مثل شیء گرانبها ولی بدون نقش مستقیم بوده اند مثل بسیاری از جامعه ها که برای زن نقشی به جز خانه داری وبه دنیا آوردن فرزند قایل نبوده اند.اما در عین حال، زن برای آنها یک شیء نه شخص گرانبها بوده است که باید در حریم خود محفوظ بماند.«شیء گرانبها»

ب-در برخی جوامع زن از حالت شیء بودن خارج شده و وارد اجتماع می شود اما حریم خود را گم می کند چون در همه جا حضور پیدا کرده و ارزش خود را از دست می دهد یعنی؛شخص بی ارزش مانند اکثر جوامع غربی

ج-شکل سومی هم وجود دارد و آن این است که زن به صورت یک شخص گرانبها در بیاید هم شخص باشد و هم گرانبها یعنی از یک طرف شخصیت روحی ومعنوی وداشته باشد کما لات روحی و انسانی نظیر آگاهی داشته باشد و از طرف دیگر،در اجتماع مبتذل نباشد یعنی آن محدودیت نباشد و آن اختلاط هم نباشد نه محدودیت نه اختلاط بلکه حریم.حریم مسأله است بین محدودیت زن و اختلاط زن و مرد.

نمونه ی چنین زنانی ،حضرت زهراسلام الله علیها و حضرت زینب کبری سلام الله علیها می باشند چون هر دو بزرگوار در عین رعایت حریم ها هنگام نیاز دین،در دفاع از حق و ولایت نقش ایفانموده و خطبه خوانده و رو شنگری می نمایند.»(نور الدین الزندیه،کاروان آفتاب،ص78)

اولین فرقه ای که اسراییل را به رسمیت شناخت کدام فرقه بود ؟

به گزارش مستندات تاریخی که در ادامه اشاره خواهد شد بهاییان که به ظاهر خود را غیر سیاسی معرفی میکنند ،اولین فرقه ای هستند که اسراییل را به رسمیت شناختند وپس از این خوش خدمتیدولت اسراییل نیز اولین دولتی است که بهاییت را به رسمیت شناخت.

صفحات: 1· 2

 
مداحی های محرم