آسلام علیک یا أبا عبدالله

 

از ولادت حسين بن على علیه السلام كه در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلّم كه شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد, مردم از اظهار محبت و لطفى كه پيامبر راستين اسلام  صلی الله علیه و آله وسلّم درباره حسين علیه السلام ابراز ميداشت , به بزرگوارى و مقام شامخ پيشواى سوم آگاه شدند.

سلمان فارسى مي گويد: ديدم كه رسول خدا  صلی الله علیه و آله وسلّم حسين علیه السلام را بر زانوى خويش نهاده او را مي بوسيد و مي فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانى , تو امام و پسر امام و پدر امامان هستى , تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهاى خدايى كه نُه نفرند و خاتم ايشان ,قائم ايشان (امام زمان عج ) مي باشد.

انس بن مالك روايت مي كند: وقتى از پيامبر صلی الله علیه و آله وسلّم پرسيدند :كدام يك از اهل بيت خود را بيشتر دوست مي دارى , فرمود: حسن و حسين را, بارها رسول گرامى صلی الله علیه و آله وسلّم حسن علیه السلام و حسين علیه السلام را به سينه مي فشرد وآنان را مي بوييد و مي بوسيد.

ابوهريره كه از مزدوران معاويه و از دشمنان خاندان امامت است , در عين حال اعتراف مي كند كه : رسول اكرم صلی الله علیه و آله وسلّم را ديدم كه حسن و حسين را بر شانه هاى خويش نشانده بود و به سوى مامي آمد, وقتى به ما رسيد فرمود: هر كس اين دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست داشته , و هر كه با آنان دشمنى ورزد با من دشمنى نموده است.

عاليترين, صميميترين و گوياترين رابطه معنوى و ملكوتى بين پيامبر صلی الله علیه و آله وسلّم و حسين علیه السلام را ميتوان در اين جمله رسول گرامى اسلام خواند صلی الله علیه و آله وسلّم كه فرمود:حسين از من و من ازحسينم.

برگرفته از سایت شید آوینی

وجه نامگذاری ماه شعبان

 

شعبان:

در لغت از ریشه‌ ش ع ب و به‌ مـعنای‌، شـعبه و فرقه است.

شعبان، هشتمین ماه از ماههای قمری است که در وجه تسمیه‌ آن‌ دو‌ نظر ارایه شده است:

1- «به علت اختلاف عرب‌ها در طلب آب بود که هر‌ کدام‌ به راهی می‌رفتند و پس آنـها تـفرقه ایجاد می‌شد.»

2- به سبب آن که‌ در‌ این‌ ماه، قبایل متشعب و متفرق می‌شدند و علامه مجلسی از حضرت رسالت صلی‌الله علیه و آله روایت‌ نموده‌ که فرمود:

«شعبان ماه شریف و ماه من است و حاملان عـرش الهـی، آن را‌ تـعظیم‌ و حق‌ حرمت آن را می‌شناسند. و این مـاه زیـاد شـود روزی برای رمضان و زینت کنند بهشت‌ها را‌ و آن‌ را شعبان نامیدند. برای آن که متشعب و بسیار گردد. روزی مومنان و حسنه‌ در‌ آن‌ مضاعف و به هفتاد برابر و سـیئه آمـرزیده و اعـمال خیر در آن مقبول و خداوند جبار نظر فرماید‌ به‌ روزهـ‌داران‌ و عـبادت‌کنندگان.»

برگرفته ازپایگاه مجلات تخصصی نور

أسلام علیک یا أبا صالح المهدی

یا رحمت للعالمین جبریل می خواند تو را / ای منجی کل بشر بیرون بیا از این سرا

تو شهریار عالمی تا چند در غار حرا / ای یوسف مصر وجود از چاه تنهایی درآ

الهم عجل لولیک الفرج

برگرفته از سایت بیتوته

عید مبعث مبارک

بر اساس باور شیعیان، محمد ابن عبدالله در روز ۲۷ رجب سال ۴۰ عام الفیل، (سال ۱۳ پیش از هجرت) مبعوث شد. شیعیان این روز را جشن می‌گیرند و در روایات اسلامی اعمال مستحبی برای روز مبعث پیش بینی شده‌است. دعا، نماز و غسل مستحب از اعمال این روز است. البته در پاره‌ای از روایات شیعه نیز بعثت پیامبر اسلام در ماه رمضان ذکر شده مانند روایت عیون الاخبار شیخ صدوق که متن آن اینگونه است که: وقتی شخصی به نام فضل از امام رضا علیه السلام می‌پرسد که چرا روزه فقط در ماه مبارک رمضان فرض شد و در سایر ماه‌ها فرض نشد؟ ایشان در پاسخ او فرمود: «لان شهر رمضان هو الشهر الذی انزل الله تعالی فیه القرآن…» تا آنجا که می‌فرماید: «… و فیه نبی محمد صلی الله علیه و آله‏» یعنی بدان جهت که ماه رمضان همان ماهی است که خدای‌تعالی قرآن را در آن نازل فرمود و همان ماهی است که محمد در آن به نبوت برانگیخته شد که چون مخالف با روایات دیگر شیعه در اینباره بوده است؛ محمد تقی مجلسی احتمال تقیه در آن داده، و یا فرموده که باید حمل بر برخی معانی دیگری جز معنای بعثت اصطلاحی شود، زیرا تاریخ بیست و هفتم ماه رجب به نظر او نزد علمای امامیه مورد اتفاق و اجماع بوده و گفته است: «… و علیه اتفاق‌الامامیة‏».[۱]

باور اهل سنت[ویرایش]

در نزد اهل سنت تاریخ دقیق بعثت پیامبر اسلام مشخص نیست؛ ولی بعضی معتقدند که این واقعه در شب ۲۱ ماهرمضان بوده‌است. به دلیل نامعلوم بودن تاریخ، مبعث نزد اهل سنت جشن گرفته نمی‌شود.

ای پادشاه عالم عشقت به سینه دارم / در قاب سینه ی خود عکس مدینه دارم

دارم ولایت تو ، در دل محبت تو / سر مست جام عشقم ، در شام بعثت تو . . .

 

منابع[ویرایش] 1

.پرش به بالا ↑ http://www.payambarazam.ir/books/o1.asp#s1

فرهنگنامه معین ج ۴

مفاتیح الجنان ویکی انگلیسی

برگرفته از سایت دانشنامه آزاد وبیتوته

سالروز بزرگداشت شیخ صدوق

ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق و اِبنِ بابُوَیْه (زادهٔ ۳۰۶ ـ قم و درگذشتهٔ ۳۸۱ ـ شهر ری) از علمای شیعه در قرن ۴ و از بزرگان علم حدیث است. او در حدود سال ۳۰۶ در قم متولد شد. تولدش با آغاز نیابت حسین بن روح سومین نائب خاص حجت بن حسن (مهدی) هم‌زمان بوده‌است.

پدر شیخ صدوق علی بن حسین بن موسی بن بابویه، از فقهای بزرگ شیعه و در زمان حسن عسگری و حجت بن حسن (مهدی) می‌زیسته و مورد احترام آن امامان بوده‌است. (هر دو پدر و پسر معروف به ابن بابویه و صدوقین هستند)

دربارهٔ تولد شیخ صدوق در کتاب‌های شیعه آمده‌است که پدر او بعد از گذشت ۵۰ سال از عمرش، دارای فرزند نشده بود. از این رو برای حسین بن روح سومین نائب حجت بن حسن نامه می‌نویسد و از او تقاضا می‌کند که درخواست او را به حجت بن حسن برساند. در جواب این نامه، حجت بن حسن برای پدر شیخ صدوق می‌نویسد: «از خداوند خواستم دو پسر روزیت کند که وجودشان، خیر و برکت باشد.» از این رو وی «متولد به دعای امام زمان» نیز خوانده می‌شود

وی از طرف رکن الدوله دیلمی پادشاه ری به آن شهر دعوت شد و در آنجا اقامت گزید و نزدآن پادشاه شیعی و وزیر نامدار و دانشمندش صاحب بن عباد با احترام زیاد می‌زیست و ریاست روحانی شیعیان عصر به او رسید. وی سپس به شهرهای خراسان، ماوراءالنهر، نیشابور، بلخ و بخارا سفر کرد و به منظور حج و زیارت ائمه به حجاز و عراق رفت و در شهرهای کوفه و بغداد دانشمندان از محضرش استفاده کردند و سپس به ایران بازگشت و در سال ۳۸۱ هجری در ری از دنیا رفت. شیخ صدوق ابن بابویه قمی، که یکی از علمای بزرگ شیعه است، به خاطر فشار حکومت در سخت گیری بر شیعیان، زندگی در قم برایش مشکل شد و به طرف یکی از روستاهای بلخ، که ساکنان آن همه شیعه بودند، مهاجرت کرد و شیعیان با گرمی از او استقبال نمودند و از ایشان تقاضای نوشتن کتاب فقهی کردند. ایشان نیز کتاب مهم و معروف خود، من لا یحضره الفقیه، را در این روستا تألیف نمود.

نخستین کسی که ابن بابویه را صدوق نامیده ابن ادریس حلی است، ولی پس از وی تا زمان شهید اول، علامه مجلسی، این لقب شهرت نداشته است.

شیخ صدوق به دلیل مسافرت های فراوانی که به شهرهای مختلف داشته است، جمع زیادى از دانشمندان از دانش او بهره مند شدند؛ لذا تعداد شاگردان وى را صدها تن نوشته اند. بزرگ ترین شاگرد او که سر آمد همه آنها است، شیخ مفید است. شیخ طوسی نوشته‌است که شیخ صدوق ۳۰۰ جلد کتاب تألیف کرده‌است و نجاشی ۱۹۸ کتاب از وی نام برده‌است.

برخی از مهم‌ترین آثارش عبارت‌اند از:من لا یحضره الفقیه (دومین کتاب از کتب اربعه)،علل الشرایع (درباره فلسفه احکام و علت تشریع آن‌ها است)کمال الدین و تمام النعمة (درباره اثبات وجود امام زمان و غیبت طولانی آن حضرت از نظر عقلی و نقلی)التوحیدالأمالی (مجالس) ، عیون اخبار الرضا،اثبات ولایت علی علیه‌السلام،معرفت،گوهر گمشده یا مدینه العلم،معانی الاخباردعائم الاسلام،………….

برگرفته از سایت دانشنامه ی آزاد