نحوه ی برخورد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با جوانی که اجازه عمل منافی با عفت از ایشان میخواست

روزی جوانی به محضر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و با کمال گستاخی گفت : ای پیامبر خدا آیا به من اجازه می دهی زِنا کنم ؟! با گفتن این سخن ، فریاد مردم بلند شد و از گوشه و کنار به او اعتراض کردند ولی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با کمال ملایمت و اخلاق نیک به جوان فرمود : نزدیک بیا ، جوان نزدیک آمد و در کنار پیامبر نشست آن گرامی مثل یک دوست از او پرسید ، آیا دوست داری با مادر تو چنین کنند ؟ گفت نه فدایت شوم ، فرمود : همین طور مردم راضی نیستند با مادرشان چنین شود ، بگو ببینم آیا دوست داری با دختر تو چنین کنند ؟ گفت : نه فدایت شوم.فرمود : همین طور مردم درباره دخترانشان راضی نیستند ، بگو ببینم آیا برای خواهرت می پسندی ؟ جوان مجدداً انکار کرد و از سؤال خود بکلّی پشیمان شد. آنگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دست بر سینه او گذاشت و در حقّ او دعا کرد و عرضه داشت : (( خدایا قلب او را پاک گردان و گناه او را ببخش ، و دامان او را از آلودگی به بی عفّتی حفظ کن ، از آن به بعد زشت ترین کار در نزد این جوان ، زنا بود )). تفسیر المنار جلد 5 صفحه 104 ، گذرنامه بهشت ؛ شرح موضوعی زیارت جامعه کبیره ، استاد سید کاظم ارفع ؛ صفحه 315 نحوه ی برخورد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با جوانی که اجازه عمل منافی با عفت از ایشان میخواست

برگرفته از سایت پایگاه احادیث

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.